Monday 5 July 2010

استعلاجی

امروز خونه هستم. سردرد دارم. اما بنا گذاشتم که یک روز آروم رو برای خودم بسازم که همه ی روز رو هم توی رختخواب و اتاق تاریک نمونم. حالا سرم داره می ترکه بماند. من که از چهل سال پیش به خودآزاری مشهور بودم. می خوام دوتا فیلم از گری گوری پک ببینم. دو تا فیلم کلاسیک که سالها پیش دیدم و تقریبا هیچی ازشون یادم نمونده، شاید یه نمه از " کشتن مرغ مقلد" اما این روز رو باید تجربه کنم و بعد اینجا نتیجه اش رو اعلام می کنم.اینجا چند روزی گرما دمار از روزگار آدم های زپرتی مثل من درآورده. اما امروز هوا عالیه، فقط حیف که من از گردن به بالا عاجزم!!!!! حالا برم ببینم چه خواهم کرد

1 comment:

الهام said...

مرسده ی نازنین
کشتن مرغ مقلد یکی از زیباترین فیلم هاییه که دیدم. مطمئنم از دیدنش ذت بردی و بخصوص بازی جذاب گریگوری جان !!
بابا واقعا زپرتی هستی...انگار گرمای وطن رو پاک از یاد بردی..ما چی بگیم اینجا در دمای 42 درجه !!1؟؟؟؟ کم لوس شو عزیز دلم...